تقدیم به همه دختران سرزمینم که کمتر به خاطر خودشان» و بودنشان» تحسین شده اند. کسانی که حتی وقتی خواستیم تحسینشان کنیم گفتیم: میتوانند مادران خوبی باشند و جامعه ی فردا را بسازند» و فراموش کردیم که جامعه ی امروز نیز، با اشک ها و لبخندهای آنها ساخته میشود…:
وقتی برای کودکی که در فیلم مُرد، گریست، گفتیم گریه اش دخترانه است.
وقتی با ساده ترین اتفاق، از ته دل خندید، گفتیم رفتارش دخترانه است.
وقتی با کلمات زندگی کرد و رویا پرداخت، گفتیم ذهنش دخترانه است.
وقتی که قهر کرد و میدانستیم که زود باز میگردد، گفتیم: قهرش دخترانه است.
وقتی رنگ و زیبایی را فهمید و گفت، گفتیم: نگاهش دخترانه است.
وقتی برای رابطه ای که ساخت، زندگیش را باخت، گفتیم: دوستیش دخترانه است…
همه ی آن چیزی را که از ما یک انسان» میساخت، رفتارهای دخترانه نامیدیم. طوری که اگر رفتار دخترانه را از یک انسان» بگیریم، دیگر انسان» باقی نمی میماند!
اشتباه هم نگفته ایم. بی دلیل نیست که مردها، پس از ترک همه رفتارهای دخترانه و پس از سالها جستجوی بزرگی و بزرگمنشی، تکیه گاه و توانمندی، آرامش و احساس، قدرت و قاطعیت، دیر یا زود می آموزند که انسانیتی را که جستجو می کنند باید در وجود یک دختر بیابند.
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما کاربران وبلاگ دختران بهشتی
از شما عزیزان انتظار می رود در رعایت نکات زیر دقت فرمایید :
۱) این وبلاگ همونطور که از اسمش پیداست دخترونست پس حضور آقایان اکیداً ممنوع⛔
22 مارس روز جهانی آب
22 مارس برابر با 2 فروردین، از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی آب نامگذاری شده است .
رشد فزاینده جمعیت و افزایش مصرف آب، قطع بی رویه درختان جنگلها و تغییر ایستم طبیعت، رشد شهرسازی و افزایش صنایع آلوده کننده آب، شیوه های نامناسب و غیراصولی کشاورزی، احداث سدهای مخزنی و ایجاد دریاچه های مصنوعی همگی از عوامل نابودی چرخه منظم آب در سطح جهان است که نوعی تهدید جدی برای جامعه بشریت محسوب می شوند.
در سال 1992 و در بیست و یکمین دستور جلسه کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل که در شهر ریودوژانیرو برزیل برگزار شد، موضوع روز جهانی آب رسما مطرح شد. در این کنفرانس از کلیه کشورها خواسته شد تا در راستای اجرای بیانیه 21 سازمان ملل، این روز را به عنوان روز ترویج و آگاهسازی مردم در مورد آب اختصاص داده و از طریق پخش و اشاعه نشریات و برگزاری کنفرانسها، سمینارها و نمایشگاهها در گرامیداشت آن بکوشند.
علاوه بر کشورهای عضو سازمان ملل، بسیاری از سازمانهای غیردولتی NGO ها مسائلی از قبیل چگونگی دستیابی بیش از یک میلیارد نفر به آب شرب سالم و یا نقش زن و مرد در خانواده برای دستیابی به آب سالم را پررنگ تر میکند. همچنین آژانسی از سوی سازمان ملل برای هماهنگی مسائلی در مورد روز جهانی آب تعیین میشود که بسیاری از مسائل را در مورد منابع آبی منعکس میکند. بخش امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (UNDESA)، دهه 2005 تا 2015 را با عنوان "آب برای زندگی" معرفی کرده است.
این دهه با هدف جهانی "تمرکز بیشتر روی موضوعات مربوط به آب" آغاز شده که تلاش برای استفاده از مشارکت ن در فعالیتهای توسعه مرتبط با آب و همکاری در همه سطوح برای دستیابی به اهداف مربوط به آب در اعلامیه هزاره و برنامه نشست جهانی توسعه پایدار در ژوهانسبورگ را شامل میشود. از سال1993هر سال یک شعار جدید درباره مسائل حیاتی و حساس آن زمان برگزیده میشود تا فعالیتهای جامعه بر پایه آن شعار شکل گیرد.
خداوند او را در زمانى فرستاد كه روزگارى بود پيامبرى برانگيخته نشده بود، و مردم در خوابى طولانى به سر مى بردند.» [1]
ردای پیامبری برازندهترین لباس بر قامت محمد(ص) است و مبعث، گرامیترین روز در تاریخ مسلمانان.
چرا که مبعث، روزی است که محمد(ص)، به درجه پیامبری رسید.
روزی که او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی تبلیغ نکند و ترویج ندهد و ریشهکن کند بتپرستی را از زمین و پیام وحی را به مردم برساند.
اینک محمد مصطفی (ص) چهل سال داشت و در مکه زندگی میکرد.
آری امروز دردانه عالم هستی ردای پیامبری بر تن کرد و اسوه دو جهان شد.
محمدا تو آمدی و باید میماندی، تا تمامتِ جان و جهان را به خدای خویش فرامیخواندی و همگان را به اخلاق نابت معترف مینمودی!
آنگاه که ندا آمد:
بخوان به نامِ خدا».
کعبه» و اُمّ القری» در بستر خواب آسودند؛ اما فرشتگان در دامان حرا» منتظر نوای خواندنت بودند.
چهل سالِ تمام، از غم جهل انسان، تلخکام بودی و دلت سرریزِ اندوه و غم؛ هیچ پیامبری مانند تو، آزار ندید و اینگونه بود که خدایت پیک حق را برای خواندنت به میزبانی تو فرستاد.
بخوان به نامِ خداوند»،ای محمد؛ ای احمد!
و تو، هرچند اُمّی» بودی، خواندی.
حیران بودی، اما در حرا ماندی و زمینو زمان را به تحیر وا داشتی با خواندنت!
احمدا امروز، تو فرستاده و برگزیده خدایی و راه آسمان، از بین دستان آسمانی و پاک تو می گذرد.
تو صلابت بی چون و چرای تاریخ اسلامی که غار را نیز به تسبیح وا داشتهای.
امرور چشمۀ زلال و جوشان وجودت از حرا جاری شد تا دلهای تشنه را از آنچه خدا در سینهات به امانت نهاده، سیراب کنی.
پیامبری ات مبارک!
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی أحسن الحال»
زمستان دامن سپیدش را جمع کرده و تمام سردی و حتی دلمردگیها را در بقچهاش پیچیده.
وقت رفتنش رسیده، حال نوبت بهار است که دامان پرشکوفه و هوای پرامیدش را به دلهایمان هدیه کند و یک دل سیر عطر بهارنارنج و یاس به هوای پر از التهابمان بپاشد.
بوی بهار، ازلابه لای برگ ها به مشام میرسد تا بار دیگر بوی زندگی و تازگی را میان باغچه تنهای دلهامان پخش کند.
اگرچه امسال نوروز رنگ و بوی آن همه شلوغی خیابان و خانه ها را ندارد اما با وجودش بار دیگر سفره های سخاوت، پهن شده و بوی سبزه در فضای رنگارنگ سفره دلها می پیچدو عطر سیب سرخ، جای دیگری باز می کند.
این بار دلهای ما جملگی هم آوای سین سلامتی میشوند و سفرههای هفت سین ، سجاده حاجاتمان برای آن.
اگرچه یک سال گذشت و واپسین روزهای سال مان گره خورد به میهمانی ناخوانده که میهمانیهامان را خط زد و شور و اشتیاقهای نوروزی را به خاطره بدل کرد اما این بار سفره نوروز محکم ترین سجاده استجابت دعای یکدلی و یکرنگی همه ملت ماست برای بهروزی و عشقورزی دوباره.
و حال با عشق زمزمه کن:
ساقیا! آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرود از یادت
یادمان نرود این بار، نوروز می آید تا گرد غفلت را از رخسارمان بشوید و از خوابهای دراز خرگوشی بیدارمان کند. تا بدانیم قدر آنهمه نعمتی را که کوچک میشمردیم و آنهمه باهم بودنهایی را که ندیدیم
پس باید قدر بدانیم و یادآور شویم:
یا مقلب القلوب!
قلب های زنگار گرفتهمان را به یاد پر از نورت میسپاریم تا روشنی به آن ببخشی!
ای تدبیرکننده روز و شب، ای تغییردهنده حال ها! یاری کن تا با صداقت و ایمان، به بهترین حال ها دست یابیم.
نوروز بر همگان پر از سلامتی و امید باد
موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم ملقب به ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابو عبدالله هفتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش جعفر صادق میباشد. موسی کاظم در ۷ صفر ۱۲۸ در ابواء (منطقهای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد. و بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، در سال 3 هجری است.
امام موسی کاظم (ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
هارون حضرت امام را از مدینه دستگیر نموده به طرف بصره فرستاد. امام هفتم علیه السّلام مدت یک سال در آنجا زندانی بود. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی نفرین نمی کند، و تقاضا کرد که کسی را برای تحویل گرفتن موسی بن جعفر بفرست و الّا من آزادش می کنم.
از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.»
مأموری فرستاده شد تا موسی بن جعفر را از عیسی بن جعفر تحویل گرفته به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود. فضل مأمور شد امام را به قتل برساند، اما او امتثال نکرد. آنگاه هارون به فضل بن ربیع دستور داد تا حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود. فضل بن یحیی که از امام جز عبادت و روزه ندید، در امر امام علیه السّلام توسعه داد. تا اینکه این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع نموده و دستور کشتن ایشان را داد، اما فضل به چنین کاری اقدام نکرد و در نتیجه به خاطر محبت به امام مجازات شد.
در مورد امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت.[۱]
سرانجام هارون به تنگ آمد، چون می دید روز به روز بر عظمت امام افزوده می شود و شیعیان بسیاری از او پیروی کرده و به امامت او اعتقاد پیدا می کنند. خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت. مقداری خرما طلب نموده چند عدد از آنها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتما به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد. امام نیز چند دانه از آن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. سِندی برای ظاهر سازی چند نفر قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد.
امام متوجه شده به آنها فرمود: گواهی ندهید زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا می روم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند.[۲]
جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند.
حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود در ضمن سفری که به همراه همسر گرامی شان عبدالله بن جعفر به شام بودند به لقاءالله پیوستند و بدن مطهر ان بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید. زینب (س) که از همه سو نسبش به معصومین می رسد، مستعلی است که راه پیش روی آنان که می خواهند در راه عقیده شان انقلاب کنند، روشن ساخت. او که روح ظلم ستیزی را از مادرش فاطمه زهرا و پدرش حیدر کرار به ارث می برد، در راه افشای ظلم و احقاق حق، با کلام غرّای خویش از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نمیورزید.
درهای آسمان گشوده شده و صدای عشق کائنات را پر کرده. پروردگار مهربان بندهاش را میخواند برای همصحبتی و همنشینی سه روزه در سجاده عشق. موعد زیباترین تحصن جهان رسیده است؛ تحصنی با تمام دل و جان در برابر معبود. و حال باید دستهایت را بر ریسمان بلند بالای معنویت بیاوزی و از همۀ تعلقات زندگی ببُری تا سرنوشتت با نگاه حق تعالی رنگی جلی یابد. لازمه این همنشینی سراسر نور، سکوت زبان است و گفتگوی دل و نگاهی تَر و چشمانی بارانی. آری ایام اعتکاف است و این صدای معتکف است که با زبان دل میگوید:خدایا! مرا به عزّت خویش عزیز گردانو تمامم را از نور وجودت سیراب کن.» حال که در شرایط کنونی امکان حضور در مساجد فراهم نیست میتوان معتکف سجاده عشق در خانهها شد و فرصت سیراب شدن از اینهمه موهبت را به منازل نیز داد. تنها اتاقی، تسبیح و سجادهای با قلبی آکنده از دلتنگی پروردگار کفایت میکند تا شکوه اعتکاف به جانت بنشیند و روزهداریاش سیرابات کند از همه تشنگیهای زمینی! بلند شو باز کن سجاده عشقت را و بخواه که نگاه زیبای رحمانترین خدای جهانیان به حال و روز همگیمان طراوتی دوباره ببخشد و سلامتی ارمغان روزهامان گردد. هر بار در این بزم عاشقانه الهی حس میکنم باز هم به تولد رسیدهام و پیلههای وابستگی را رهانیدهام تا پروانگیام را بال و پر گیرد. صدایم کن و رهاییام ببخش! اللّهم اِنّي أَبرءُ الیکَ فی یومی هذا»
درخت
د: دنیا = درختان در همه جای دنیا هستند
ر : روحی = درختان روحی تورا عوض می کند
خ : خاطره = وقتی کنار درختان بایستی و عکس بگیری برات یک خاطره می شه
ت : تاج = درختان یک تاج هستند که نور خورشید تو را اذیت نکنند
قدر ت درختان را بدانیم
درخت را بکاریم تا دنیای خوبی داشته باشیم
روز درخت کاری مبارک
درباره این سایت